نیایشنیایش، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

تک فرشته ما

عکس های شهریور 1393 در تبریز

با سلام به همه دوستهای مهربونم دختر نازنینم سه روز بعد از تولد سه سالگیت یعنی دهم شهریور با هواپیما از اصفهان رفتیم تبریز. از عید نوروز تبریز نرفته بودیم و دیگه من خیلی دلتنگ شده بودم... ولی تو مثل همیشه روزهای اول با همه غریبی می کردی. تا اینکه کم کم داشتی روابط را برقرار می کردی. چهارم مهر ماه عروسی دایی حجت بود و بابایی به همراه باباجون و ماماجون و عمه وحیده و عمه فاطمه آمدند تبریز. قرار بود ما هم به همراه بابایی برگردیم یزد ولی دست من شکست و مجبور شدیم که یه دوهفته ای دوباره تبریز باشیم. از یه طرفی هم اسمت را برای مهد کودک ثبت نام کرده بودم و مهر ماه داشت تموم میشد و ما نتونستیم بیایم. که بیست و پنجم بابایی اومد تبریز و ...
24 آبان 1393

تولد سه سالگی نیایشم

با سلام به همه دوستهای مهربونم دوست های عزیزم تولد من ششم شهریور بود ولی چون ما دهم شهریور رفتیم تبریز مامانی نتونستن پست تولدم را بزارن. مامانی و بابایی یه تولد کوچولو واسم گرفتن. اینکه میگم کوچولو چون تعداد زیادی نبودیم... خاله فاطمه بابایی و دخترهاش مهدیه و مریم و باباجون و مامان جون و عمه فاطمه کل مهمونا بودند ولی به من خیلی خوش گذشت از چند روز قبلش خونه را تزیین کرده بودیم و من حسابی کیف میکردم. راستی همون روز آتلیه هم رفتم و چند تا عکس خوشگل هم انداختم که براتون میزارم تو پست ثابت وبلاگم. تازه روز تولدم و روز دختر باهم یکی شده بود. و کلی کادو گرفتم...  ...
8 آبان 1393
1